استر طلحك بدزدیدند. یكی میگفت: گناه توست كه از پاس آن اهمال ورزیدی، دیگری گفت: گناه مهمتر آن است كه در طویله بازگذاشته است... گفت: پس در این صورت، دزد را گناه نباشد.
به همین میخندم: شخصی مهمانی را در زیر خانه خوابانیده نیمه شب...
صدای خنده وی را در بالاخانه شنید. پرسید كه در آنجا چه میكنی؟ گفت: در خواب غلتیدهام، گفت: مردم از بالا به پایین میغلتند تواز پایین به بالا میغلتی؟ گفت: من هم به همین میخندم.
دیدگاه ارسال شده است
نمایش / مخفی کردن دیدگاه ها